سونات شماره یک باخ

سونات شماره یک ویولن، اثر یوهان سباستین باخ را می توان از درخشان ترین آثار تصنیف شده این فرم برای ویولن دانست. این سونات و چهار بخش آن، جزئی از مجموعه سه سونات و سه پارتیتای باخ برای ویولن است که همواره از آثار پر ارزش تکنوازی برای این ساز شناخته شده است و تشکیل دهنده قطعاتی مشتمل بر – سی و دو- تصنیف کوتاه و بلند است.

زیبایی بخش نخستین این اثر را، در ذات بی تصنع آن باید جست. آنجا که خاطری وارسته و آزاد اندیش، پرده از احساساتش بر می دارد. زیبایی آمیخته با وقار این موسیقی، نشان از بیان بدور از هیاهوی آن دارد.تصنیف این شاهکار چنان است که آنرا متعلق به تمامی زمانه ها ساخته و گویی این اثر رنگی از تمام دورانها را داراست.

بیان شاعرگونه و آرامش بخش نخستین بخش اثر که در قالبی روحانی سروده می گردد، در کوتاه زمانی به پایان می رسد و در انتهای مسیر رمزآلود خود، نقش رویایی خاطره انگیز را درذهن باقی می گذارد.

ترانه شادی دومین قسمت این اثر که در آغاز از دریچه ای دور و کوچک سروده می شود، با جست و خیز شادمان دوبل نت ها و آکوردها دنبال گشته و گسترش می یابد. این موسیقی که رفته رفته به شنونده نزدیک می گردد، فرصت اندیشیدن به مسیرش را از او گرفته و در همراهی با خود، او را از سویی به سوی دیگر می کشاند.

تکرار و جابجایی استادانه تم این موسیقی، از میان بم ترین نت های ویولن تا درخشان ترین نت های زیر آن، نشان از نبوغ شگرف مصنف در پروراندن کوچکترین اندیشه ها دارد، آنگاه که توالی بی وقفه دولا چنگ ها همچون پلی مستحکم، آرپژهای سه سیمه ویولن را که موسیقی را به اوج خود رسانده بودند در دل تم آغازین می اندازد .

در سومین بخش اثر، دعوتی برای حضور در میهمانی برای شنونده فراهم می گردد که در آن، میهمانان در هم آوازی با یکدیگر به سوال و جواب می پردازند و گاه این پرسش و پاسخ تا آنجا به پیش می رود که گویی این دو همسان گشته و یک مفهوم را می یابند و این همه حاصل آوای سازی تنهاست.

بخش نهایی این تصنیف که چون تندیسی خوش تراش رخ می نماید، بیانگر روش بکار رفته آهنگساز در تصنیف قالب های شاد و چالاک آثار این دوره او است. روشی که در آفرینش قسمت های پرتحرک و نشاط آور سایر سونات ها و پارتیتاهای ویولن نیز، توسط باخ بکار گرفته شده و بیش از هر چیز، نشان از نبوغ مصنف در حفظ چارچوبی برخاسته از نظم را دارد که کوشایی او در زمینه حفظ و تسلط این الگو بر کل موسیقی بخش پایانی، موید این امر است.

- دیدگاههای اجرایی:

دیدگاههای کلی موجود در رابطه با اجرای آثار این مجموعه باخ، باعث گشته تا امروزه شاهد اجراهای متفاوتی از این آثار باشیم.

اول، نوازندگانی که معتقد به اجرای این آثار توسط آرشه های مخصوصی هستند که شکل خمیده و ویژه این آرشه ها، امکان بیشتری را برای تحریر بهتر آکوردهای استفاده شده در این آثار را به نوازنده می دهند. ( مانند اجرای تلمانی از این قطعات)

با استفاده از این آرشه ها، دو فاز شدن و تاخیر صدایی در تحریر آکوردها از میان رفته ونت های آکورد به صورت یک مجموعه و بدون تاخیر شنیده می شوند که این مورد، نکته مثبت در بکارگیری این آرشه ها می باشد.

ضعف این آرشه ها نیز در دو مورد مشاهده می گردد، اول آنکه: این آرشه ها با توجه به مشخصات فنی خود امکان اجرای موسیقی را در تمپوهای بالا، به نوازنده نمی دهد و دوم اینکه امکان اجرای باکیفیت نت های پریده با این آرشه ها بوجود نمی آید.

دوم، نوازندگانی که با توجه به موارد ضعف این آرشه ها، از آرشه های تکامل یافته امروزی که فرانسوا تورت بعنوان تعیین کننده مشخصات نهایی آن شناخته شده است، بهره می گیرند. لازم به یادآوری است که بیشتر اجراهای موجود نیز، در حال حاضر با استفاده از این آرشه ها صورت گرفته است.

این مطلب نخستین بار در مجلۀ موسیقی گفتگوی هارمونیک منتشر گردیده است